در قهر را به رویم نگشوده بست مهرت...

شاعر: سید مهدی موسوی

۰۲ دی ۱۳۹۱ | ۲۱۵۳ | ۰
در قهر را به رویم نگشوده بست مهرت
چه شبی گذشت بر من! به دلم نشست مهرت

چه کنم که سینه تنگ است و مجال بهتری نیست
نفسی بگو بسازد به همین که هست مهرت

به گدایی محبت خوشم و امید دارم
نظری کند به این کاسه ی تنگدست مهرت

تو مگر ندیده بودی که چه قدر توبه کردم؟
ولی از سر تواضع همه را شکست مهرت

شب پر ستاره ای بود و به ماه دل سپردم
نه که دل سپرده باشم به دلم نشست مهرت

سید مهدی موسوی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.