مرا آزاد کن بانو! به اعجاز گلوبندت

شاعر: عباس احمدی

۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۰۴۵ | ۰
کبود روی ماهت محو شد در سبز لبخندت
بهشتی زیر پا داری و عالم گشته پابندت

غریبم، تشنه ام، سر در گمم، در بند عصیانم
مرا آزاد کن بانو! به اعجاز گلوبندت

مزار بی نشانت هستی و نام و نشان ماست
شکست ار بغض تو، پهلوی تو، نشکست سوگندت

عدالت پشت مظلومیت شوی تو پنهان ماند
و سر زد بار دیگر از گلوی سرخ فرزندت

تمام عرش، سرمست شمیم عطر نامت بود
دریغا، یاس پیغمبر! چه زود از باغ چیدندت

جهان مهر تو بوده است از ازل، ای سوره ی عفّت
و تا باقی است این دنیا نخواهد یافت مانندت

به تن پیوستی آخر پاره ی تن، عشق کامل شد
گوارا باد دیدارت، مبارک باد پیوندت

عباس احمدی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.