زندگي توي قفس يا مرگ بيرون از قفس ؟

شاعر: کاظم بهمنی

06 دی 1393 | 4875 | 3
سينه ام اين روزها بوی شقايق مي دهد
داغ از نوعي که من ديدم تو را دق مي دهد
 
«او» که اخمت را گرفت و خنده تقديم تو کرد
آه را مي گيرد از من جاش هق هق مي دهد
 
برگ هايم ريخت بر روي زمين؛ يعني درخت
خود به مرگ خويشتن رأی موافق مي دهد
 
چشمهايت يک سوال تازه مي پرسد ولي
چشمهايم پاسخت را مثل سابق مي دهد
 
زندگي توي قفس يا مرگ بيرون از قفس ؟
دومي ! چون اولي دارد مرا دق مي دهد

کاظم بهمنی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.09 با 23 رای


نظرات

سلطانی
19 آبان 1401 01:53 ب.ظ
سالها بوده است من غرقم به دریای تو عشق

کاش فهمیدی که دستت بوی قایق میدهد

سلام .خیلی غزلیاتتون زیباست روز مرا ساختی که این بیت بدنبال غزلتان به لبم جاری شد

نیم طبع گل آلودم هرگز با طبع زلال شما قابل مقایسه نیست که لطف و سخن و قبول خاطر دوستان دارید که فرمود

حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ

قبول خاطر و لطف سخن خداداد است


۰۹۱۲۱۲۳۳۸۶۷

سمانه
14 خرداد 1399 11:24 ب.ظ
😢

سمانه
14 خرداد 1399 11:23 ب.ظ
خیلی زیباهستند شعرها روح افسرده و تنهایم عجیب آرامش میگرد😢