قصد کردم که از او دل بکنم صبر آمد

شاعر: سید مهدی موسوی

۲۷ دی ۱۳۹۱ | ۳۲۰۸ | ۳
آمدم پیله به دورش بتنم صبر آمد
عطسه زد دکمه ای از پیرهنم، صبر آمد

آمدم پشت در و در زدم و گفت که کیست
خواستم زود بگویم که منم صبر آمد

نیت بوسه به لب داشتم اما چه کنم
گره افتاد به کار دهنم صبر آمد

دل به دیوانگی اش دادم و دیدم سخت است
قصد کردم که از او دل بکنم صبر آمد

تا که تصمیم گرفتم بت من خرد شود
از لب تیشه ی شیرین شکنم صبر امد

دست بردم که شبی خنجر زهرآگین را
آه بیرون بکشم از بدنم صبر امد

سید مهدی موسوی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 20 رای


نظرات

صادق ایزانلو
۱۳ مهر ۱۳۹۱ ۰۸:۴۰ ق.ظ
سلام آقای بیابانکی
لذت بخش بود
متشکرم