(آرشیو نویسنده هدیه طباطبایی)
دفتر شعر
نیلوفرانه پیچ و تابی داشت گیسویش
این زن که حالا برف پیری هست بر مویش
این زن که حالا دردِ پا بیطاقتش کرده
من همچنان سر میگذارم روی زانویش
حالِ دلم را عصر جمعه خوب خواهد کرد
یک جرعه از فنجان چای قندپهلويش
چون عطر باران در مشام خاک میپیچد
عطر خوش برخاسته از آب و جارویش
دوری دوچندان میکند دلشورههایم را
ساعت مبادا بگذرد از وقت دارویش
کرمان، زمستانهای سردی با خودش دارد
بیرون نمانَد از پتو ای کاش پهلويش
حافظ بخوان، از حفظ، مثل کودکیهایم
از ترک شیرازی بگو، از خال هندویش
مادربزرگِ خوبِ این قصه شما هستید
من دخترِ سر به هوای ماجراجویش
آن دختر سرسخت بیپروا که میداند
هر روز و در هر لحظهات هستی دعاگویش
دنیا بدون این دعاها جای خوبی نیست
گم میشوم در گیر و دارِ پُرهیاهویش
14 بهمن 1399
1042
0
به شب هایی که مادر ها نمی خوابند، فرزندم !
به لالایی به این دلشوره ها سوگند، فرزندم!
من و بابا تو را مثل نفس هر لحظه می خواهیم
برای هر دومان شیرین تری از قند، فرزندم!
الهی سایه ی لطفش همیشه بر سرت باشد
خداوندی که بخشیده به ما فرزند، فرزندم!
برایت آرزو دارم که قلب مهربانت را
به عشق آل پیغمبر(ص) زنی پیوند، فرزندم!
که اینان خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب
که اینان در زمین بی مثل و بی مانند، فرزندم!
و بی شک می رسد یک روز موعودی که در راه است
چنان عیدی که می آید پس از اسفند، فرزندم!
مهیّا کن زمین را تا "فرج" نزدیک تر باشد
به قدر وسع خود، با "ندبه "ای هرچند، فرزندم!
دعا کن پاره ی قلبم! دعای تو اثر دارد
دلت پاک است، نور چشم من! دلبند! فرزندم!
بیاید کاش روزی که تمام مردم دنیا
بروید روی لب هاشان گل لبخند، فرزندم! َ
21 خرداد 1396
3112
0