کودکی هستم که دستش ذره بین افتاده است

شاعر: محمد رفیعی

08 دی 1393 | 4460 | 2


عشق یک دنیای دیگر را نشانم داده است
کودکی هستم که دستش ذره بین افتاده است

عشق ضرب چشم های توست در چشمان من
عاشقی تنها دو دوتا چارتایی ساده است

باز خواهم گشت هر قدر از خودت دورم کنی
موجم و سنگی اگر باشد سرم آماده است

فکر مقصد نیستم فهمیده ام گاهی سفر
لذتش تنها به بودن در میان جاده است

پیش پایت روی خاک افتاده ام عمری، ولی
سایه ات هستم که بر روی زمین افتاده است

 

محمد رفیعی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.94 با 18 رای


نظرات

شعر
25 آذر 1397 12:59 ب.ظ
انسجام ندارد

صدیقه محمدجانی
09 دی 1393 11:05 ب.ظ
پیش پایت روی خاک افتاده ام عمری، ولی
سایه ات هستم که بر روی زمین افتاده است

سلام و درود
مرحبا