شغل بعضی ها مسلمانی است

شاعر: محمدکاظم کاظمی

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۴۹۰۰ | ۳
کوه، پابند گرانجانی است
آسمان در نابسامانی است

ریشه ی نامردمی زنده است
زیر یک برف زمستانی است

فتنه را گفتید خوابیده؟
فتنه بیدار است، پنهانی است

هر که را شغلی است در عالم
شغل بعضی ها مسلمانی است

از جوانمردان دوران اند
کارهاشان افتد و دانی است

عید آن مردم به غارت رفت
چشم این مردم به قربانی است

داغ آن مردم به دل ها بود
داغ این مردم به پیشانی است

کِشت اگر این گونه خواهد بود
حیف آن ابری که بارانی است

یک نفر امروز عاشق شد
کوچه مان امشب چراغانی است

شعر روی دست شاعر مُرد
درد از آن سانی که می دانی است

صحبت از قطع درختان بود
ابلهان گفتند: عرفانی است

لاجرم اصلاح ما مردم
کار استادان سلمانی است

لب فروبستن در این ایام
اولین شرط سخندانی است

یک نفر در زیر باران مُرد
کوچه اما غرق مهمانی است

محمدکاظم کاظمی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.25 با 32 رای


نظرات

حسین
۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۰ ب.ظ
آقای «علی» نام بی خبر از احوال مردم و دنیا! فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا و دیگر پارسی سرایان چه بسا حتی پا از مرزهای جغرافیایی ایران بیرون نگذاشته و شعر گفته اند و اشعار آنان قرن هاست مورد استفاده پارسی زبانان ملل دیگر است که آنها را وصف حال خود می بینند. مثل قرانی که در حجاز نازل شد اما زبان حال بسیاری از مسلمانان در اقصا نقاط جهان است. شعر و موسیقی مرز نمی شناسند و در هر گستره جغرافیایی ممکن است به گونه متفاوتی وصف حال باشند و از قضا این شعر محمد کاظم کاظمی چه قدر گویای حال این روزهای مان است.

علی
۱۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۵ ب.ظ
جناب احمدی اولاً این شعر اصلاً دربارهٔ ایران نبوده و بی‌خبرید ثانیاً این از خودتحقیری و نتیجهٔ غرق شدن در بمیاران تبلیغاتی مهاجمان است که خیال می کنید گویای وضع ماست.

احمدی از کرمانشاه
۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ۰۵:۱۴ ق.ظ
دست مریزاد. خدایی جامعه‌ی امروزه .
داغ آن مردم به دل ها بود
داغ این مردم به پیشانی است!!!
اما همچنان بازم هرکی فقط به فکر خویشه :
یک نفر در زیر باران مُرد
کوچه اما غرق مهمانی است