تنها صدا، صداست که باقی ست؛ بگذار از صدا بنویسم

شاعر: علیرضا قزوه

23 آذر 1394 | 1633 | 0


تنها صدا، صداست که باقی ست؛ بگذار از صدا بنویسم
دلبستگی به خلق ندارم، می خواهم از خدا بنویسم

می خواهم این دو روزه ی باقی، گوشه نشین زلف تو باشم
بر صُفّه ی صفا بنشینم، از بقعّه ی بقا بنویسم

آزاد از خواص و عوامی، از خود رها شوم به تمامی
تا چند با فریب نشینم؟ تا چند از ریا بنویسم؟

من کیستم که دل به تو بندم؟ بادا به سوی دوست برندم
تو کیستی که از تو بگویم؟ آخر چرا تو را بنویسم؟

از بی نشان این همه ماتم، می مانم از چه چیز بگویم
از بی کجای این همه اندوه، می مانم از کجا بنویسم

حالم خوش است و دوست ندارم دستی به روی دست گذارم
تنها همین به چلّه نشینم، تنها همین دعا بنویسم

از مهر و قهر او نبریدم، می خواهم آن چنان که شنیدم
از بیم و از امید بگویم، از خوف و از رجا بنویسم

می خواهم از همیشه رساتر، از چند و چون راه بپرسم
می خواهم از «چگونه» بگویم، می خواهم از «چرا»بنویسم

از شهر دود و شهوت و آهن، رفتم به عصر آتش و شیون
فرصت نبود تا که بگویم، فرصت نبود تا بنویسم

حالی بر آن سرم که از این پس، سر از درون چاه برآرم
هر شام، از مدینه بگویم، از ظهر کربلا بنویسم

من بنده ی علی و رضایم، بگذار تا به خویش بیایم
از حضرت علی بسرایم، از حضرت رضا بنویسم

 

علیرضا قزوه

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.