آن قدر کاغذ کم آورده ام که نگو...
شاعر: حمیدرضا شکارسری
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۱۲۲۹ |
۰
مدت هاست یک کلمه هم سکوت نکرده ام
هی شعر
هی شعر
آن قدر کاغذ کم آورده ام که نگو...
نگو!
نگو ای واژگان بی شمار از نگاه غایبت سرازیر!
نگو کجایی!
آن قدر نگو تا بروم سراغ کاغذ ابرها
آن گاه
باران شعر و
«به صحرا اگر باشی
پایت درشعر
فرو می رود»
می رود
کسی روی دلم راه می رود
نمی دانم در کدام صحرای دور
کسی روی دلم راه می رود...؟