راستی من بدون چشمان تو چه کار کنم؟
شاعر: علی محمد مودب
10 خرداد 1391 |
1381 |
0
چشمانت را دوست داشتم
نه برای آن که چونان الهه ها و عفریته ها
با آن ها می توانستی
رودخانه ها را بخشکانی
آدمیان را سنگ کنی
و آتش از دماغ کوه ها برآوری
چشمانت را دوست داشتم
چون با آن ها می توانستی ببینی
راستی تو
بدون چشمانت چه کار می کنی؟
راستی من
بدون چشمان تو چه کار کنم؟