دلم شد چراغانی چشم تو

شاعر: سید حسن حسینی

28 خرداد 1391 | 2478 | 1
هلا، روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو

به مهمان شراب عطش می دهد
شگفت است مهمانی چشم تو

بنا را بر اصل خماری نهاد
ز روز ازل بانی چشم تو

پر از مثنوی های رندانه است
شب شعر عرفانی چشم تو

تویی قطب روحانی جان من
منم سالک فانی چشم تو

دلم نیمه شب ها قدم می زند
در آفاق بارانی چشم تو

شفا می دهد آشکارا به دل
اشارات پنهانی چشم تو

هلا توشه ی راه دریادلان
مفاهیم طوفانی چشم تو

مرا جذب آیین آیینه کرد
کرامات نورانی چشم تو

از این پس مرید نگاه تو اَم
به آیات قرآنی چشم تو

سید حسن حسینی

  • متولد:
  • محل تولد: تهران
  • دکترای زبان و ادبیات فارسی
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2.33 با 3 رای


نظرات

محمد حسن زراعتی
04 فروردین 1398 05:47 ب.ظ
درود بر دکترسید حسینی اشعار زیبایت را خواندم انشاءالله شعر جدیدتان را در حضوررهبر بشنوم . وخصوصا میروم مادر را به یاد جبهه ها خواندم وگریستم .زراعتی دبیرریاضی اقلید