وه چه مستی هاست در صهبای تو!
شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
۰۴ تیر ۱۳۹۱ |
۱۱۸۸۸ |
۱
نایِ عشقم، تشنه ی لب های تو
خامشم دور از تو و آوای تو
همچو باران از نشیبِ درّه ها
می گریزم خسته در صحرای تو
موجَکی خُردم به امّیدی بزرگ
می روم تا ساحلِ دریای تو
هوکشان همچون گوزنِ کوهسار
می دوم هر سوی، ره پیمای تو
مست همچون برّه ها و گلّه ها
می چرم با نغمه ی هی های تو
مستم از یک لحظه دیدارت هنوز
وه چه مستی هاست در صهبای تو!
زندگانی چیست؟ لفظ مُهمَلی
گر بماند خالی از معنای تو