شد مدتی و یادِ تو شد همنشین مرا
شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی
۰۴ تیر ۱۳۹۱ |
۱۸۷۱ |
۰
شد مدتی و یادِ تو شد همنشین مرا
دارد وفای او همه جا شرمگین مرا
جز داغِ او که گرم گرفته است با دلم
یک تن نداشت پاسِ محبت چنین مرا
فیضِ وصالِ یار به تردامنان رسد
این ماجرا ز شبنم و گل شد یقین مرا
آن خارِ خشکِ سینه ی دشتم که فیضِ ابر
نسترد گردِ حسرت و غم از جبین مرا
کردی به سانِ قامتِ فوّاره ام نگون
ای همت بلند زدی بر زمین مرا