عمری خدای او بود یک شب خدای ما نیست

شاعر: محمدرضا شفیعی کدکنی

۰۷ تیر ۱۳۹۱ | ۶۴۵۶ | ۰
اشکیم و حلقه در چشم، کس آشنای ما نیست
در این وطن چه مانیم دیگر که جای ما نیست

چون کاروانِ سایه رفتیم از این بیابان
زان رو درین گذرگاه نقشی ز پای ما نیست

آیینه ی شکسته، بی روشنی نماند
گر دل شکست ما را، نقصِ صفای ما نیست

با آن که همچو مجنون، گشتیم شهره در شهر
غیر از غمت درین شهر کس آشنای ما نیست

عمری خدا تو را خواست، ای گل نصیبِ دشمن
عمری خدای او بود یک شب خدای ما نیست

محمدرضا شفیعی کدکنی

  • متولد:
  • محل تولد: کدکن روستایی بین نیشابور و تربت حیدریه
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.47 با 38 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.