تا کی بهار باشی و پاییز بشمری؟
با باد برگهای گلاویز بشمری؟
ای سرو سربلند! تو بر شانهات چقدر
گنجشکهای از گله لبریز بشمری؟
من بال و پر شکستهام از من بدون تو
چیزی نماندهاست که ناچیز بشمری
شاید تو نیز عشق درخت و پرنده را
یک ماجرای تلخ و غمانگیز بشمری
اما مرا به یاد تو حتما میآورد
هر جوجهای که آخر پاییز بشمری