انسان کنار نام تو دیگر فرشته بود
شاعر: مریم سقلاطونی
10 مهر 1391 |
1996 |
0
انسان نبود...خاک، نه...یک مشت استخوان
در جهل دست و پا زده ای گنگ و بی زبان
انسان جهول بود، سر از پا نمی شناخت
تنها دو چشم بود و سر و بینی و دهان
تنها دو دست...در پی یک قوتِ لایموت
تنها دو پا...که در پی آبی دوان دوان
انسان گیج، سر به هوا با صدای تو
در خود فرونشست همانند خاکدان
یا ایُّها المزمّل...قُم...وَاذْکُر اسمُهُ
برخاست عاشقانه پلی زد به آسمان
بوی تو آنچنان به گِل مرده اش وزید
تا رودخانه ای شد و آرام شد روان
انسان کنار نام تو دیگر فرشته بود
انسان فرشته بود نه انسانِ آب و نان
با تو وسیع شد وَ زمین را زمین گذاشت
وسعت گرفت تا که شد انسانِ آسمان
دستی کشید روی سر سنگ های سخت
رودی شدند و چشمه ای و دشت...ناگهان...