به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم ...

شاعر: هوشنگ ابتهاج

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ | ۲۳۴۱۳ | ۳
به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم
به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم

تو کوته دستی ام می خواستی ورنه من مسکین
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم

نیامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشیدم
ز کویت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم

حریفان هر یک آوردند از سودای خود سودی
زیان آورده من بودم که دنبال هنر رفتم

ندانستم که تو کی آمدی ای دوست کی رفتی
به من تا مژده آوردند من از خود به در رفتم

مرا آزردی و گفتم که خواهم رفت از کویت
بلی رفتم ولی هر جا که رفتم دربدر رفتم

به پایت ریختم اشکی و رفتم در گذر از من
ازین ره بر نمی گردم که چون شمع سحر رفتم

تو رشک آفتابی کی به دست سایه می آیی
دریغا آخر از کوی تو با غم همسفر رفتم

هوشنگ ابتهاج

  • متولد:
  • محل تولد: رشت
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.31 با 131 رای


نظرات

بعد از پنجاه سال
۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۳۹ ق.ظ
بعد از پنجاه سال

رضا
۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۱۱ ق.ظ
خدا حفظش کنه

مژده
۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۴۱ ب.ظ
سلام. عالیه دمش گرم