نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار

شاعر: هوشنگ ابتهاج

۰۶ آذر ۱۳۹۱ | ۴۲۶۵۳ | ۹
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

گذر گهی است پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت ازین خراب تر نمی زند

چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات ؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
 

هوشنگ ابتهاج

  • متولد:
  • محل تولد: رشت
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 231 رای


نظرات

سیما
۲۶ خرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۲۸ ق.ظ
روحشان شاد

گمنام
۰۷ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۴۷ ب.ظ
خدایا در تلاطم دریایی بی آب
به انتظار طلوعی در دل شب نشسته ام
گویند دل شکسته خریداری
به انتظار مرحم نشسته ام
در این روزگار نامردی
در شلوغی ، به انتظار تنهایی نشسته ام
جانا کجایی دگر ؟
جانی ندارم و به انتظار جانا نشسته ام
کس ندارم و در بی کسی ایّام
به انتظار معجزه ی یا رب نشسته ام
امامم در غربتِ غریبی و من
به انتظار ظهور نشسته ام
در عاشورایِ زمان
به انتظار علم دار نشسته ام
بس است دیگر گناه
به انتظار توبه نشسته ام
گمنام، چه می کنی با خود ؟
خودم در پِی خودم به انتظار نشسته ام

اسدی سهی
۰۳ فروردین ۱۴۰۲ ۰۶:۰۹ ب.ظ
مثل سایر سروده های ایشان، فوق العاده ست.
روح شون شاد

مانترا
۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۰۴ ب.ظ
قشنگه واقعا

الهام
۲۲ بهمن ۱۳۹۹ ۰۴:۲۴ ب.ظ
عالیه 👏👏👏👏

عرفان
۲۴ تیر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۳ ب.ظ
بسیاردلنشین وزیبا

مسعود
۰۹ خرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۴۶ ق.ظ
زیباترین شعری که تا حالا شنیدم این شعر بوده. اجرای استاد شجریان با آهنگسازی مرحوم لطفی هم زیبایی دوچندانی بهش داده

محمود
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶ ق.ظ
استاد اوضاع زمانه خویش را در دهه چهل
که این شعر را سرودند به زیبایی به تصویر کشیدند

محسن
۰۴ فروردین ۱۳۹۹ ۰۷:۱۱ ب.ظ
عالی! عالی!
دلنشین ترین شعری هست که دیدم.