این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

شاعر: نجمه زارع

۱۷ فروردین ۱۳۹۱ | ۷۱۹۳ | ۰
دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت

آن قدر بی اختیار این اتفاق افتاده که
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت

من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت

روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت

زنده ام تا در تنم هُرم نفسهای تو هست
مرگ می داند: فقط باید تو را از من گرفت

نجمه زارع

  • متولد:
  • محل تولد: کازرون
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.2 با 40 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.