مـشك بـرداشت كه سيـراب كـند دريـا را

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

20 فروردین 1391 | 16627 | 8
مـشك بـرداشت كه سيـراب كـند دريـا را
رفـت تـا تـشنـگي‌اش آب كـند دريـا را

آب روشن شد و عكـس قـمر افتاد در آب
مـاه مي‌خواست كه مهتاب كند دريا را

تـشنه مي‌خواست ببيند لـب او را دريا
پس ننوشيد كه سيراب كند دريا را

كوفه شد، علقمه شق القمري ديگر ديد
ماه افتاد كه محراب كند دريا را

تـا خجالت بكشد، سرخ شود چهره ی آب
زخم مي‌خورد كه خوناب كند دريا را

نـاگهان موج برآمد كه رسيد اقيانوس
تـا در آغوش خودش خواب كند دريا را

آب مهـريه گُل بـود و اِلاّ خـورشيد
در توان داشت كه مرداب كند دريـا را

روي دست تو نديده است كسي دريادل
چون خدا خواست كه ناياب كند دريا را
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.13 با 115 رای


نظرات

زیبا
12 مهر 1402 10:52 ق.ظ
زیبا بود.

نرگس علی زاده
05 مرداد 1402 01:55 ب.ظ
سلاااام.
زیبا زیبا

هو
16 بهمن 1401 12:02 ق.ظ
خدا به توفیقات بیافزاید
بسیار عالی
بسیار علی
...

الیسا
16 مرداد 1401 01:43 ب.ظ
عاشق ترم ، دیوانه ام کردی....

الیسا
16 مرداد 1401 01:42 ب.ظ
عاشق ترم ، دیوانه ام کردی....

فریسا
16 مرداد 1401 08:13 ق.ظ
خدا بهترینها رو نصیبت کنه بسیار عالی بود اجرت با آقا امام حسین علیه السلام ان شاءالله

ماریا
08 شهریور 1399 07:25 ب.ظ
عالی بود
دستمریزاد آقای برقعی
نورچشمی شاعران امروز

داوود حسن دوست
01 مهر 1397 10:49 ب.ظ
شیر مادرت حلالت.
خیلی لذت بخش بود.
ثواب یه محرم رو بردی.
دمت گرم و سرت خوش باد.