آن روز پشت پنجره گلدان گذاشتی
شاعر: علیرضا بدیع
۲۶ مرداد ۱۳۹۱ |
۱۲۴۵ |
۰
آن روز پشت پنجره گلدان گذاشتی
فردا در آن دو شاخه گل سرخ کاشتی
گلدان پشت پنجره گلواژه ای نگفت
اقرار کن خودت که مرا دوست داشتی
در چارچوب پنجره تا من نیامدم
از شانه های طاقچه سر بر نداشتی
هر هفته پشت پنجره می ایستم، خودت
من را به کار پرده نشینی گماشتی
از شنبه تا دوشنبه چنینم، به یاد آن
یکشنبه ای که پنجره را وا گذاشتی
شش سال مثل باد از این کوچه ها گذشت
شش سال پیش بود، تو ده سال داشتی
باید تو را به دوست و دشمن نشان دهم
پیشانی تو پرچم صلح است و آشتی