خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

شاعر: هوشنگ ابتهاج

۰۳ دی ۱۳۹۱ | ۸۶۶۸۵ | ۱۴
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت

بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت

دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت

همنوای دل من بود به هنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت


هوشنگ ابتهاج

  • متولد:
  • محل تولد: رشت
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.44 با 595 رای


نظرات

عطا بهادری
۲۰ فروردین ۱۴۰۲ ۱۲:۵۸ ب.ظ
الف میم
سایه
چه غريبانه است دلم در وطنم
همیشه در یادها خواهی ماند
💝استاد💝

مهیار
۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۰۱ ب.ظ
امیر هوشنگ خان ابتهاج در دل های ما جاودانه شد . خدا بیامرزتشان

ایمان دلاوری
۰۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۳:۰۷ ق.ظ
من بااشعاراستادابتهاج زندگی کرده ام ،ابتهاج فاتح دلهاست !!دریغاکه عمرانسان کوته وگردون ره خود به پیش میبرد...روح استاد قرین رحمت لایزال یزدان باد

ماهرخ
۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۲۴ ق.ظ
سایه سایه ی دلهای تنهاست

شهاب
۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۲۶ ب.ظ
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت

تمام معنا.....

لیلا
۲۹ شهریور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸ ب.ظ

سلام تو مثل هیچکس من شعر تورا دوست دارم
نفس میکشم سایه،،،

لیلا
۲۹ شهریور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۴ ب.ظ

من شعر تورا دوست دارم
نفس میکشم سایه،،،

گلشاه
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۵۷ ب.ظ
سلام / از دوستان كسي اطلاع داره كه سايه اين شعر رو برايدكي سرودن؟

پیمان دژبانی
۳۰ دی ۱۳۹۸ ۰۲:۴۵ ب.ظ
بر آتش تو نشستیم و دود عشق برآمد/ تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی

shali
۰۸ تیر ۱۳۹۸ ۰۵:۳۹ ب.ظ
من عاشق هوشنگ ابتهاج هستم ایشون بهترینن💗
و از این بهتر اینه که روز تولد من و ایشون یک روزهست🥰👏🏻👍👩🏼‍🏫🦄

نور
۰۴ دی ۱۳۹۷ ۰۸:۱۳ ق.ظ
سلام
خداروشکر این بزرگوار در قید حیات هستند

ستاره
۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۲۷ ب.ظ
خیلی زیبا بود واقعا. نور به قبرش بباره ؛ واقعا این غزل حال دل خیلیاس ❤❤❤

فاطمه
۰۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۰۸ ب.ظ
واقعا شعر زیبا و عالی هستش همیشه از خوندنش لذت میبرم

سیدعلیرضا جعفری
۰۴ دی ۱۳۹۱ ۱۱:۲۴ ق.ظ
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت...


خانه ی تنها...
مثل من...