پیشانی ام را بوسه زد در خواب، هندویی

شاعر: فاضل نظری

۲۷ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۳۵۰۴ | ۱
پیشانی ام را بوسه زد در خواب، هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی

شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی

از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
از شانه ام هر روز می چیده است شب بویی

نام تو را می کَند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی

اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی

آیینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایه ی رنج تو هستم، راست می گویی

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.28 با 50 رای


نظرات

مرتضی افتخاری
۲۱ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۰۱ ق.ظ
سلام.در مصرع اول بیت دوم اگر بعد از (که) ویرگول قرار بدید صحیح تر خونده میشه