از ربنای رکعت دوم شروع شد

شاعر: فاضل نظری

۲۷ فروردین ۱۳۹۱ | ۶۷۸۹ | ۱
مستی نه از پیاله، نه از خُم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر«خیره» شدکه تبسم شروع شد

خورشید ذره بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آهِ من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم...شروع شد

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.96 با 23 رای


نظرات

اسما
۱۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۵۹ ب.ظ
دوبیت آخر شعر از فال دست خود چه بگویم، آتش ميزنه به قلبم چون دختر ده سالم اينو روی در کمد نوشته بود و کنارش نوشته بود امام زمان مهدی جان زود بیا
بعد از مرگش اينو دیدم
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا ازربنای رکعت دوم شروع شد در سجده توبه کردمو پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم شروع شد