مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم

شاعر: فاضل نظری

03 اردیبهشت 1391 | 12470 | 3
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم

می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم

زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم

آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی است
در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم

مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.18 با 62 رای


نظرات

hosnprham__
21 شهریور 1401 02:31 ب.ظ
دوستت دارم

غزل سروشه
23 خرداد 1400 02:54 ب.ظ
خیلی زیبا و تآثبر گذار بود ممنون از شما بابت انتشار این شعر استاد

فاطمه
13 بهمن 1399 09:11 ب.ظ
معنی دقیق شعر؟