مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم

شاعر: فاضل نظری

۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۱۱۷۷۱ | ۳
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم

می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم

زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم

آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی است
در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم

مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.16 با 61 رای


نظرات

hosnprham__
۲۱ شهریور ۱۴۰۱ ۰۲:۳۱ ب.ظ
دوستت دارم

غزل سروشه
۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۵۴ ب.ظ
خیلی زیبا و تآثبر گذار بود ممنون از شما بابت انتشار این شعر استاد

فاطمه
۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۱ ب.ظ
معنی دقیق شعر؟