سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

شاعر: فاضل نظری

۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۳۵۴۵۶ | ۵
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟

دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم

چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم

با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

چیزی از عمر نمانده است، ولی می خواهم
خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 277 رای


نظرات

محمد رضا
۲۷ فروردین ۱۴۰۴ ۰۸:۰۹ ق.ظ
استاد نظری شاعر قرن هستند

ساحل
۰۱ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۰۶ ب.ظ
عالی و در عین حال غمگین . مرحبا

ساحل
۰۱ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۰۶ ب.ظ
خیلی زیبا و در عین حال غمگین . مرحبا

عارف
۱۳ شهریور ۱۴۰۱ ۰۴:۱۵ ب.ظ
بسیار بسیار زیبا

م.م
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸ ب.ظ
بسیار زیبا👏