گذشت از من و حتي به من سلام نکرد
نگاه کرد و مرا ديد و اعتنام نکرد
گذشته هاي عزيز مرا به سخره گرفت
و حفظ شأن مرا پيش خاص و عام نکرد
درخت و آينه و آب شاهدند که او
به نام هاي قسم خورده احترام نکرد
نپرس اين که بدي کرد؟ نا رفيقي کرد؟
بپرس اين که از اين کارها کدام نکرد؟
بريد حکم جدا بودن مرا از خويش
در اين محاکمه تفهيم اتهام نکرد