بعدِ مولا زندگی زندان و اردوگاه شد
شاعر: عباس احمدی
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۱۵۹۲ |
۰
آسمانی اتفاق افتاد و مردی ماه شد
ماه نقصان یافت تا از زخم یاس آگاه شد
بوی یعقوب آمد و انگشت پیراهن برید
یوسفی مدهوش نخلستان و بغضی چاه شد
ظرف شیری شد یتیم از غربت شیر خدا
دست سرد کودکی از دامنی کوتاه شد
ظرف یک روز اتفاقات عجیبی روی داد
جبه ای پیراهن عثمان و کوهی کاه شد
نسلی از هول هوس افتاد در دیگ هوا
شهری از ترس عدالت، خانه ی ارواح شد
خط کوفی شد جدا از خط و خال کوفیان
شیر رفت و اکثریت باز با روباه شد
بی علی(ع) هر بی سر و پایی سری بالا گرفت
هر گدای دین فروشی ناصرالدین شاه شد
بعد مولا، دل فراوان بود اما عشق... نه!
بعد مولا زندگی زندان و اردوگاه شد
ابر می تابید و شعری قطره قطره می چکید
شاعری ممدوح خود را دید و خاطر خواه شد