می شود شب با همین تصویرها دیوانه ات

شاعر: پانته آ صفایی بروجنی

۲۵ شهریور ۱۳۹۳ | ۱۵۶۹ | ۱

 

شب که بر می گردی از دریا به سمت خانه ات
دانه های ریز شن چسبیده روی شانه ات
 
قایقت را دست تنها می کشی بر ماسه ها
بعد با آن حالتِ محزونِ مغرورانه ات
 
تور خالی را به روی شانه می اندازی و
می شود شب با همین تصویرها دیوانه ات
 
راه می افتد به دنبال تو ماه و تا سحر
می نشیند منتظر بر پشت بام خانه ات
 
شب که جنگل مثل موهایت پریشان است و باد
آرزومندانه دستی می کشد بر شانه ات
 
بعد از پیراهنِ خیسِ تو این دریاست که
قطره قطره می چکد بر فرش های خانه ات
 

پانته آ صفایی بروجنی

  • متولد:
  • محل تولد: بروجن
  • مهندسی مکانیک و دانشجوی كارشناسی ارشد ادبیات
  • خوش به حال آهوها
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

فرامرز فرخ
۲۶ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۵۵ ب.ظ
سلام و درود

تو چو شمعی تا سحر از عشق میسوزی و من
اینچنین زار و حقیر اطراف تو پروانه ام