نیامدی و نچیدی انارِ سرخی را..

شاعر: پانته آ صفایی بروجنی

۲۹ مهر ۱۳۹۴ | ۴۴۲۹ | ۰

 

درخت ها همه عریان شدند، آبان شد
و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد
 
نیامدی و نچیدی انارِ سرخی را
که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد
 
نیامدی و ترک خورد سینه ی من و آه!
چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد!
 
چقدر باغ پر از جعبه های میوه شد و
چقدر جعبه ی پر راهی خیابان شد
 
چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر
گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد!
 
چطور قصه ام این قدر تلخ پایان یافت؟
چطور آنچه نمی خواستم شود، آن شد؟
 
انار سرخِ سرِ شاخه خشک شد، افتاد
و گوش باغ پر از خنده ی کلاغان شد

پانته آ صفایی بروجنی

  • متولد:
  • محل تولد: بروجن
  • مهندسی مکانیک و دانشجوی كارشناسی ارشد ادبیات
  • خوش به حال آهوها
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.83 با 52 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.