دوبیتی هم دو دست از دست داده ست
دلم تنگ است یا باب الحوائج
………………………………..
این تنها دوبیتی جهان است که دست هایش را تقدیم به علمدار بی دست کربلا کرده.
باید شاعر باشی تا بفهمی داشتن یک مجموعهٔ شعر، فقط و فقط برای حضرت عباس علیه السلام و فقط و فقط در قالب دوبیتی و تنها با مضمون «دست»؛ کاری است که یک شاعر خوابش را هم نمیتواند ببیند مگر اینکه دستهای خود ابوالفضل علیه السلام در دست شاعر باشد.
«از این دست» مجموعهٔ ۱۳۳ دوبیتی از شاعر خوب خوزستانی مقیم قم، سید حبیب نظاری است که مرکز آفرینشهای ادبی حوزهٔ هنری قم آن را منتشر کرده است. کلمهٔ «دست» بالاترین بسامد این ۱۳۳ دوبیتی است و شاعر به عمد و شاید به نذر این کلمه را در تمام این دوبیتیها تکرار کرده است، بی آنکه دوبیتیها بوی تکراری بودن بگیرند یا ایجاد دلزدگی کنند
هنر سید حبیب نظاری هم در این مجموعه همین است که با تمرکز بر یک سوژه (دست) یک دنیا تصویر نو و زیبا و یک دریا مضمون متنوع و دلپذیر خلق کرده است.
دوبیتیهایی که برای خود دوبیتی نیز سرشار از افتخار و نوآوری هستند.
مهمان چند دوبیتی «از این دست» باشیم:
■
دو دست مهربان آن سپیدار
کنار رود افتادند انگار
غم آن دستها را منتشر کن
دوبیتی! دست روی دست مگذار
■
تو احساس مرا دریاب ای رود
لبم را تر نکن از آب ای رود
تو که دستی نداری تا بیفتد
به سوی خیمهها بشتاب ای رود
■
برادر با برادر دست میداد
برای بار آخر دست میداد
چه احساس قشنگی ظهر آن روز
به عباس دلاور دست میداد
■
می من! بادهٔ من! مستی من!
فدای تو تمام هستی من
دل چشم انتظار کودکان را
مبادا بشکند بی دستی من
■
به آن گلهای پرپر بوسه میزد
به روی سینه با هر بوسه، میزد
به قرآن؟ نه، برادر داشت انگار
به دستان برادر بوسه میزد
■
به چشمش تیر بود اما نگاهش…
چه رازی داشت با مولا نگاهش؟
بدون دست میگیرد در آغوش
تمام خیمهها را با نگاهش
و این دوبیتی که هنرمندانه با رباعی دست داده است:
دوبیتی! ناگهان دستان آن ماه…
گلوگیر است این اندوه جانکاه
رباعی باش و بشکن بغض خود را
لا حول ولا قوهٔ إلا بالله
معرفی کتاب از حسن بیاتانی
خانه کتاب اشا