شب کابوس، شبِ شب، شب محض
شاعر: حمیدرضا شکارسری
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۱۴۵۶ |
۰
شب، شبی در تب فردا نشدن
صبح، در فکر شکوفا نشدن
شب ابری، شب خاموشی ماه
شب، شب غرق تماشا نشدن
شب کابوس، شبِ شب، شب محض
شب دلگرم به رویا نشدن
همه ی شب، من و این بغض بزرگ
گره ای منتظر وا نشدن
گره ای کور از آن لحظه که تو
رفته ای در پی پیدا نشدن
صبح اما چه تفاوت دارد
بی تو بیدار شدن یا نشدن؟