مردی که طرح صفحه ی یک سر رسید شد
شاعر: پروانه نجاتی
۲۴ خرداد ۱۳۹۱ |
۱۷۴۷ |
۰
معصومه گفت از پدری که شهید شد
مردی که طرح صفحه ی یک سر رسید شد
مردی که چون سیاوش از آتش گذشت و رفت
تا در نگاه سرخ زمین رو سفید شد
مردی که از محال، مجال آفرید و بعد
تفسیر نامعادله های جدید شد
مردی که زیر بارش خمپاره های خشم
بر عشق خاکریز زد و ناپدید شد
نقاشی قشنگی از او در اتاق بود
آن را نگاه کرد که باران شدید شد
یک مرد با چفیه و عینک، شبی سیاه
محوو عبور بارقه های امید شد
لبخند می زد او به همه از روی لودر
و ردّ جاده در گذر او سفید شد!