قایقت را دست تنها می کشی بر ماسه ها
شاعر: پانته آ صفایی بروجنی
۳۱ خرداد ۱۳۹۱ |
۱۵۹۸ |
۰
شب که بر می گردی از دریا به سمت خانه ات
دانه های ریز شن چسبیده روی شانه ات
قایقت را دست تنها می کشی بر ماسه ها
بعد با آن حالتِ محزونِ مغرورانه ات
تورِ خالی را به روی شانه می اندازی و
می شود شب با همین تصویرها دیوانه ات
راه می افتد به دنبال تو ماه و تا سحر
می نشیند منتظر بر پشت بام خانه ات
شب که جنگل مثل موهایت پریشان است و باد
آرزومندانه دستی می کشد بر شانه ات
بعد از پیراهنِ خیسِ تو این دریاست که
قطره قطره می چکد بر فرش های خانه ات