به نانی گرفتند شمشیر ما را

شاعر: محمدکاظم کاظمی

01 خرداد 1396 | 16037 | 16

مریز آبروی سرازیر ما را
به ما بازده نان و انجیر ما را
 
خدایا اگر دستبند تجمّل
نمی‌بست دست کمانگیر ما را
 
کسی تا قیامت نمی‌کرد پیدا
از آن گوشه کهکشان تیر ما را
 
ولی خسته بودیم و یاران همدل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
 
ولی خسته بودیم و می‌برد توفان
تمام شکوه اساطیر ما را
 
طلا را که مس کرد، دیگر ندانم
چه خاصیتی بود اکسیر ما را

محمدکاظم کاظمی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.51 با 192 رای


نظرات

سید مهدی
14 خرداد 1403 09:54 ب.ظ
آفرین🌷
(حالا چرا یاران «همدل»؟)

محسن
28 اردیبهشت 1403 02:39 ب.ظ
تنها شاعر معاصری که باید هر چند وقت یکبار بعضی شعراشون رو دوباره بخونم 👌👌

ارش
15 آبان 1402 01:00 ب.ظ
دستبند تجمل.کمانگیر ما.پیدا نشدن تیر ما تا قیامت از آنسوی کهکشان. فروختن شمشیر....ودر آخر چه بود اکسیر ما
بی‌نظیره این شعر...سالها تحلیل وتفسیر داره....از۱۰۰باید ۱۰۰ داد

اسدی
11 تیر 1402 11:52 ق.ظ
شاعر بسیار اندیشمندهستش

نیش و نوش
02 خرداد 1401 03:06 ب.ظ
کسانی که برای نان شمشیر می‌دهند.
قطعا برای نان ناموس هم می‌دهند...
فرقی نمی کند به اختیار، یا به زور
این را تاریخ ثابت کرده...

میشود نوش
02 خرداد 1401 03:01 ب.ظ
کسانی که بابت نانی به دادن شمشیر راضی هستند.
قطعا برای نان ناموس هم میدهند...
فرقی نمی کند به اختیار، یا به زور
این را تاریخ ثابت کرده...

نام
10 اسفند 1400 12:37 ق.ظ
کاش نان داده بودند و شمشیر گرفته بودند هم نان ما را گرفتند هم شرف ما را

ابراهیم
18 بهمن 1400 02:26 ب.ظ
بسیار خوب حظ بردیم

سیمین
04 خرداد 1400 02:17 ب.ظ
خیلی‌عالی!خیلی‌زیبا!ونیزعمیقاغمگین!

حسین
30 بهمن 1399 08:57 ب.ظ
عالیه

امین
07 دی 1399 12:32 ب.ظ
ما شا الله . خدا خیرت بده

کوثر
19 آبان 1399 12:35 ق.ظ
عاشق این شعر بخدا
😙😙😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚😚

بنده‌ی خدا
16 شهریور 1399 02:19 ق.ظ
بنده انقدر به این شهر علاقه دارم.
هرچند وقت یکبار میام می‌خونمش.

مظفری
17 مرداد 1399 05:28 ب.ظ
بی نظیر.

مهدی
08 اسفند 1397 12:58 ب.ظ
احسنت، احسنت و احسنت به این شعر انقلابیتان.

روح الله
28 دی 1397 11:59 ب.ظ
کارهاتون زیادی خوبه!!!!