شعر نگاهت واژه ای مبهم ندارد
شاعر: صادق رحمانی
۱۲ تیر ۱۳۹۱ |
۵۰۷۸ |
۰
شاید کسی مانند باران غم ندارد
اما دل من نیز دست کم ندارد
این دفتر آشفتگی -یعنی دل من-
جز واژه های درهم و برهم ندارد
راز دلش را با کدامین چاه گوید؟
آن کس که غیر از خویشتن محرم ندارد
دست کریم ابرهای گریه حتی
این زخم های تشنه را مرهم ندارد
دیری است غیر از ابرهای خشکسالی
چشمی هوای گریه ی نم نم ندارد
حرفی بزن! شعری بخوان با اشک هایت
شعر نگاهت واژه ای مبهم ندارد
شعری بگویم یا نگویم -بعد از این ها-
دیگر برایم هیچ فرقی هم ندارد