گویا زبان واژه هایت را نمی فهمند
شاعر: صادق رحمانی
۰۸ تیر ۱۳۹۱ |
۱۸۷۵ |
۰
این ها صدای آشنایت را نمی فهمند
فریادهای بی صدایت را نمی فهمند
وقتی تو از خاکستر و اندوه می گویی
گویا زبان واژه هایت را نمی فهمند
ای دوره گرد شال بر دوشِ من ای همراه
اسفالت ها هم ردّ پایت را نمی فهمند
این دست های مرده آیا راست می گویند
درمان درد بی دوایت را نمی فهمند!؟
احساس های کور و کر با این همه فانوس
زیبایی شعر روایت را نمی فهمند