گیرم که تدبیری در میخانه‌ را بسته

شاعر: فاطمه عارف نژاد

07 فروردین 1399 | 1040 | 0
دور از هم و آشفته‌حال و دست و پا بسته
در خانه‌ها‌ حبسیم، چون غم کوچه را بسته

آن سوی این دیوارها هرچند با شادی
باغ اناری گیسوانش را حنا بسته

داغ جوان دیده‌ست در اوج بهارانش
شهرم اگر در عید هم شال عزا بسته

ماییم اسیر چاردیواری تنهایی
ماییم و راهی از قفس تا ناکجا بسته

اما دل این خانه روشن می‌شود روزی
هرچند چندی در به روی آشنا بسته

پیمانه‌ها خالی چرا؟ ساقی هنوز اینجاست
گیرم که تدبیری در میخانه‌ را بسته

یک عمر مهمان همین سفره‌ست، از هرجا
هرکس که روزی دل به این زائرسرا بسته

حتی سلام از دورها هم می‌رسد، آری
فرقی ندارد صحن بانو باز یا بسته

حتما به لطف خود عیادت می‌کند از ما
وقتی نفس‌هامان به مهر اوست وابسته
 

فاطمه عارف نژاد

  • متولد:
  • محل تولد: زاهدان
  • دانشجو
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4 با 5 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.