«باوفا» خواندمت از عمد که تغيير کني

شاعر: کاظم بهمنی

30 خرداد 1393 | 16002 | 3
 
لذت مرگ نگاهي ست به پايين کردن
بين روح و بدن ات فاصله تعيين کردن
 
نقشه مي ريخت مرا از تو جدا سازد «شک»
نتوانست، بنا کرد يه توهين کردن
 
زير بار غم تو داشت کسي له مي شد
عشق بين همه برخاست به تحسين کردن
 
آن قدر اشک به مظلوميتم ريخته ام
که نمانده است توانايي نفرين کردن
 
«باوفا» خواندمت از عمد که تغيير کني
گاه در عشق نياز است به تلقين کردن
 
«زندگي صحنه ي يکتاي هنرمندي ماست»
خط مزن نقش مرا موقع تمرين کردن!
 
وزش باد شديد است و نخم محکم نيست!
اشتباه است مرا دورتر از اين کردن

کاظم بهمنی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 120 رای


نظرات

نقد عجیبی دیدم یعنی چه سوزشش و کمتر می کردی و امیدش و بیشتر اگر نقد مفید درباره ی این غزل هست خوب است در غیر این صورت هر چیزی را که نباید گفت بنظرم یک شعر کامل از لحاظ فنی و زیبایی ساختار است و باید به آقای بهمنی از این بابت تبریک گفت
10 مهر 1404 11:57 ق.ظ
نقد عجیبی دیدم یعنی چه سوزشش و کمتر می کردی و امیدش و بیشتر اگر نقد مفید درباره ی این غزل هست خوب است در غیر این صورت هر چیزی را که نباید گفت بنظرم یک شعر کامل از لحاظ فنی و زیبایی ساختار است و باید به آقای بهمنی از این بابت تبریک گفت

گولی
26 بهمن 1400 02:04 ب.ظ
بی نظیر بود من حفظش کردم،عاشقش شدم

استوره
05 تیر 1397 11:58 ق.ظ
بسیار عالی و پر محتوا ، فقط ای کاش یه ذره سوزش رو کمتر میکردی و امیدشو بیشتر .

در هر صورت درود بر شما 🌷