احکام خود را یک به یک بر جان من تکلیف کن
آرامشم را خط بزن، قلب مرا توقیف کن
برگ سفیدت را رها کن،برگ زردم را بخوان
موضوع انشایت منم، پاییز را توصیف کن
گفتی برای عاشقان از جان گذشتن سخت نیست
یا قیمت جان را بگو یا عشق را تعریف کن
اکنون که جرمم را شنیدی بی خبر ترکم نکن
زندانی این بند را مشمول این تخفیف کن
پایان هر عشقی جدایی نیست، ما شرطی شدیم
در متن ذهن عاشقان تاریخ را تحریف کن