ای مرد، آی آسمانمرد، تا وقت رفتن نماندی

شاعر: سیدضیاءالدین شفیعی

15 تیر 1393 | 730 | 0
ای مرد، آی آسمانمرد، تا وقت رفتن نماندی 
ای خواب آشفته! عمری جز با نخفتن نماندی
 
شبگرد بارانی شهر! در كوچه های شهادت 
ردّ نگاه تو پیداست، اما تو با من نماندی
 
ای هم نفس با من و عشق! آتش به جانت كه انداخت؟ 
كآواز از یاد بردی، قدر سرودن نماندی
 
یك سینه اندوه در من، می سوزد ای شمع روشن! 
در بارش سرب و آهن ، دلواپس تن نماندی 
 
شب ها – چه شب های سردی – در باد فریاد كردی 
ای نور، ای نور پر شور! تا صبح روشن نماندی 
 
پیچیده عطر تو در یاد، ای آخرین نسل فریاد 
با خنده ی مرگ رفتی، در شهر شیون نماندی 

سیدضیاءالدین شفیعی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.