جمع آیات

به یمن قدوم بانوی خورشید حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

آمدی و کویر خندان شد
شهر خشکیده،شهر باران شد
آمدی وفرشته ها گفتند
باز هم خوش به حال ایران شد
*
آمدی و تمام مردم شهر
گل نثار قدومتان کردند
اثر خاک پای مقدم توست
اگر این شهر، شهر ایمان شد...
  • محمد صادق ابراهیمی
    "اثر خاک پای مقدم توست" اشتباه تایپیه
    صحیحش اینه:
    "اثر گرد و خاک مقدم توست"1393/10/24

به یمن قدوم بانوی خورشید حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)

آمدی و کویر خندان شد
شعر خشکیده،شهر باران شد
آمدی وفرشته ها گفتند
باز هم خوش به حال ایران شد
*
آمدی و تمام مردم شهر
گل نثار قدومتان کردند
اثر خاک پای مقدم توست
اگر این شهر، شهر ایمان شد...
    یا امیرالمومنین...

    آسمان ها به وجد آمده اند

    وقت پیوند توست ، با جانت

    چه شکوه و طرواتی دارد!

    دست زهرا میان دستانت ...
      این روزها عجیب دلم تنگ مشهد است...
        همیشه وقت خداحافظی دلم تنگ است

        و پای بندگی ما هنوز هم لنگ است

        *

        دعای از سر عادت و گریه از سر ترس
        اثر نداشت به قلبی که سخت ، چون سنگ است

        *

        تمام عمر به قلبم رجوع کردم و باز
        میان منطق و احساس ، عقل و دل ، جنگ است

        *

        گذشت ماه خدا و هنوز هم باقیست
        وجود من که برای تو مایه ی ننگ است

        *

        تمام آرزویم بود ... ، با شما بودن
        ولی میان من و تو هزار فرسنگ است

        ****
        کلافه هستم از این عیدهای بی موعود

        و تا نیامدنت آسمان همین رنگ است..
        البته می دونم وزن و به درستی رعایت نکردم . ولی انصافا هرچه سعی کردم نتونستم با وزن شعر آقای بیابانکی ارتباط برقرار کنم ، برای همین از اختیار شاعری استفاده کردم
          آن شکرخنده های تلخ تو چون – خنجری بود بر دل تنگم / خنده های تمسخرآمیزت – بر سرم ریخت همچو آواری / آمدی و شروع شد تحقیر – حرفهایت دوباره آبم کرد / یخ زدم زیر سردی لحنت – طعنه هایی که بود تکراری / به بهانه نیاز نیست ، برو – برو و فکر عشق دیگر باش / من دل تنگی و فراموشی – تو و دل بردن و دل آزاری / پدرم روز آخر عمرش – زیر لب گفت : گوش کن پسرم / آخرش نیست غیر حسرت و آه – دلبری های کوچه بازاری... / می رسی از آن سر کوچه - مثل یک نسیم بهاری / می شود دوباره از آن دور - موج خنده های تو جاری
          شبی به یاد تو تاصبح گریه می کردم
          به یاد آن شب سرد قرار ، در باران
          نیامدی و دلم را شکست، بد عهدیت
          دلم شکسته شد از انتظار در باران
          از آن به بعد برای همیشه های خدا
          ز یاد روی تو کردم فرار در باران
          محال بود فراموشی تو از این رو
          ز دوریت شده ام سوگوار در باران...
          ***
          سر قرار، من و انتظار در باران...
          ببار ابر نگاهم ببار در باران...
          • حسن بیاتانیبه به ..مشتاق دیدار.... خیلی عالی... توی دفتر اشعار هم بذارید خوبه.... در ضمن اگه یک بار هم به صورت کامنت زیر پست مطروحه بذارید افراد بیشتر ی می بینن. الان فقط من و آقای کاوه می تونیم ببینیم شعرو...
            1392/11/24

          • حسن بیاتانیراستی سلام1392/11/24

          • رضا حاج حسینیمنم دیدم1392/11/26

          • امیرحسام یوسفی& me1392/11/28

          تصویر من

          درباره من