با سلام و عرض احترام
آه حضرت رضا سلام
آفتاب گرم بی دریغ!
ماه کوچه های بامرام!
روستایی ام مرا ببخش
می زنم صدا تو را به نام
تربت تو مسجد النبی!
دیدن تو مسجد الحرام!
هم تویی زمین کربلا
هم تویی خرابه های شام
روزگارتان چگونه است؟
باد روزگارتان به کام
خنده ی سپیدتان شروع
گریه ی کبودتان تمام
حال من؟ گرفته و بد است
مثل میوه ای همیشه خام
گریه کرده ای بدون اشک؟
خوانده ای قصیده بی کلام؟
دست و پنجه نرم کرده ای
پا به پای زخم و التیام؟
قطره قطره شعر گفته ای
با ستاره های پشت بام؟
بیت های گرچه تند و تیز
با خلوص دارد این پیام:
لااقل سری به من بزن
این من شکسته سر، مدام
راستی به جز برادر و
مادر و عمو و عمه هام
هم اتاقی ام رسانده است
گرم خدمت شما سلام
دست بوس تا ابد منم
لطف آن جناب مستدام
دوستدار حضرت شما
شاعری غریب والسلام
...
نامه را کبوتری گرفت
رو به سوی گنبد امام
عباس سودایی
بحث تناسب در شعر از مباحث بسیارمهم است که گاه مغفول می ماند... تناسب در یک کلام، «هماهنگی و وحدت نظام یافته» است میان همه اجزای شعر.
آنچه در این شعر بدنبال آنیم صمیمیت شعری است که از زبان فردی روستایی روایت می شود. توجه شاعر به عنصر تناسب در این شعر ستودنی ست؛ زبان شعر بسیار سهل، ساده و روان است هرچند ممتنع نیست.
بنابراین، راز زیبایی شعر در ابیاتی چون:
خنده ی سپیدتان شروع
گریه ی کبودتان تمام،
نیست (اتفاقا این بیت از جهتی، تناسب زبانی را بر هم زده ست و زبان شاعر است نه فرد روستائی) بلکه زیبایی در شناخت شاعر از «نحو کلام» فرد روستایی و بهره گیری دقیق او از عناصر زبانی عامیانه است که منجر به ایجاد « تناسب »در شعر شده است؛ از جمله نشانه های توجه به تناسب:
- تکرار سلام در بیت اول، که یادآور تشویش فرد در برابر عظمت امام است.
- احوالپرسی صمیمانه طبق مرام روستاییان طبق اصل همذات پنداری
روزگارتان چگونه است؟
باد روزگارتان به کام
- کاربرد اصطلاحات عامیانه در بزنگاه های مناسب؛
آفتاب گرم بی دریغ!
ماه کوچه های بامرام!
و:
دست بوس تا ابد منم
لطف آن جناب مستدام
-بیان سخن به شکل اطناب و تفصیل:
حال من؟ گرفته و بد است
مثل میوه ای همیشه خام
گریه کرده ای بدون اشک؟
خوانده ای قصیده بی کلام؟
دست و پنجه نرم کرده ای
پا به پای زخم و التیام؟
قطره قطره شعر گفته ای
با ستاره های پشت بام؟
و:
راستی به جز برادر و
مادر و عمو و عمه هام
هم اتاقی ام رسانده است
گرم خدمت شما سلام
با توجه به آنچه گفته شد، می توان دریافت در کدام بخش شعر شاعر محترم از مرز تناسب زبان خارج شده و به زبان خود روی آورده است...
بیت های گرچه تند و تیز
با خلوص دارد این پیام....
لااقل سری به من بزن
این من شکسته سر، مدام