مقالات و یادداشت ها

شعر دفاع مقدس؛ از شعارزدگی تا روایت زدگی...

۰۴ مهر ۱۳۹۳ | ۱۱۲۳ | ۴

قبل ترها در یادداشتی در انجمن گفتگو درباره ی شیوع شاید غیرمنطقی یک وزن خاص در غزل دهه ی هشتاد و نود نوشته بودم. این قبیل موضوعات جا دارد که موضوع مقالات علمی یا حتی پایان نامه های دانشجویی قرار بگیرند. ای کاش آرشیو منظمی از آثار رسیده به کنگره های مختلف ادبی وجود داشت و در دسترس بود تا موضوعاتی از این دست به طور دقیق و علمی مورد رصد قرار گیرند.

این روزها که حجم قابل توجهی از شعر دفاع مقدس را مرور کرده ام نکته ی دیگری ذهنم را به خود مشغول کرده و آن شیوع روایتگری در این گونه از ادبیات ماست.

روایتگری در شعر البته اختصاصی به شعر دفاع مقدس و پایداری ندارد و نیز اتفاق جدیدی در ادبیات به شمار نمی رود و شاید اوج آن در دهه های گذشته رخ داده است. حتی در مقایسه با دهه ی هفتاد گفته می شود که شعر ما و به خصوص غزل در حال عبور از روایت زدگی است. عبوری که اگرچه در غزل عاشقانه مشهود است اما در گونه های دیگر مثل غزل اجتماعی این عبور چندان واضح نیست و در شعر دفاع مقدس -به عکس- به نظر می رسد که تازه روایت زدگی در حال شیوع و گسترش است.

شعر روایی تلفیقی از دو هنر داستان و شعر است و طبیعی ست که این ظرفیت را دارد که اثر گذاری دوچندان داشته باشد. به خصوص این که در قالب داستان می توان لایه های عمیق حسی و اندیشه ای و سیاسی و اجتماعی در شعر ایجاد کرد. از این لحاظ اقبال به روایتگری در شعر یک فرصت و ظرفیت جدید برای شاعران به شمار می رود.

اما آنچه که می تواند تهدید به شمار رود  موارد زیر است:

در شعر روایی شاعر به راحتی می تواند با انتخاب یک سوژه و داستان فضای عاطفی و حسی عمیقی در شعر ایجاد کند و چه بسا خود را از وسواس های هنری و دقت در واژه گزینی و ایجاد زنجیره ی کلامی بی نیاز ببیند. سوژه و داستان می تواند در شعر وحدت عمودی ایجاد کند و چه بسا شاعر از دیگر لوازم برقراری وحدت در شعر غافل بماند.

چه بسا یکی از انگیزه های اقبال شاعران جوان به روایتگری؛ شعارگریزی باشد اما بسیاری از داستان-شعرهای تولید شده در این سال ها از عمق محتوایی و حماسی دور مانده اند و احساسات در شعر بر اندیشه و حماسه و مضمون آفرینی غلبه یافته است.

هشت سال دفاع مقدس به منزله ی یک داستان بلند است و خود این اتفاق درونمایه ای داستانی دارد و شاعران جوان نیز این حماسه را بیشتر از زبان راویان شنیده  اند. منطقی ست که شعر دفاع مقدس هم لباس روایت به تن بپوشد اما آنچه که نباید از آن غافل بود این است که معمولا یک شعر ماندگار و تأثیرگذار، شعری ست که علاوه بر کلیت تآثیرگذار، ابیات و مصرع های موجز و مستقل و به یادماندنی داشته باشد. ابیاتی که مخاطب آن را تا مدت ها در ذهن خود ثبت کند و دوست داشته باشد آن را به صورت تابلو نوشته در آورد. چه بسیار روایت-شعرهایی که به رغم کلیت حس برانگیزی که دارند هیچ بیت و مصرع و سطر مستقلی ندارند و اگر هر کدام از ابیات شعر را از شعر بیرون بیاوریم آن بیت بدون توجه به مابعد و ماقبل خود معنای مبهمی دارد و نمی تواند یک تابلوی مستقل به شمار رود.

از هشت سال دفاع مقدس عکس ها و تابلوهایی شخصی و جزئی به جا مانده است که علاوه بر جزئی بودن و شخصی بودن به خوبی نمایشگر اتفاقات عظیم این حماسه ی هشت ساله هستند. شعر دفاع مقدس نیز نیازمند ابیاتی این گونه است...

 بی جهت نیست که مثنوی شهادتنامه ی قادر طهماسبی در ذهن و خاطره ی مردم ماندگار شده است و شاید کسی نباشد که یک بیت از این مثنوی را در حافظه نداشته باشد؛ 

سطرهایی مثل :اگر دیر آمدم مجروح بودم/ در باغ شهادت را نبندید/ و...

شاعران جوان باید رازهای این ماندگاری را کشف کنند و آثار قوی تر و ماندگارتری از این دست ارائه دهند.

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۵ با ۲ رای


نظرات

رضا سهرابی
۰۵ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۰۹ ق.ظ
سلام،استفاده کردیم...ممنونم

به امید آن روز.

حسن بیاتانی
۰۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۳۷ ب.ظ
سلام و ارادت. بی توفیقی از بنده بود. خیلی امید داشتم که زیارتتون کنم. از طرفی خیلی ناراحت شدم که نتونستم زیارتتون کنم و از طرفی در محضر شما جرأت شعرخوانی نداشتم...

مهدی جهاندار
۲۵ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۵۷ ب.ظ
اسیر قبض و بسط روح بودم
آقای بیاتانی سلام و سپاس
اصفهان توفیق دیدار حاصل نشد

سیده فاطمه شیخ الاسلام
۰۹ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۴ ق.ظ
سلام
چه نکته بینی دقیقی. استفاده کردم.
سپاس

موضوعات