لینک مثنوی "دکان عاشقی را تخته کردند":
http://ayateghamzeh.ir/PoemNotebook/CyberPoemNotebook/tabid/88/articleType/ArticleView/articleId/52222/Default.aspx
خیلی قبل تر از این در نوشتاری که متأسفانه نام نویسنده و کتاب در خاطرم نیست مثال روشنی خواندم که تمایز میان طنز و هجو و هزل و فکاهی را به زیبایی نشان می داد.
نوشته بود طنز، پدر خانواده است که فاضلانه و با کنایه حرف می زند. گاه شوخی و جدی بودن کلامش قابل تشخیص نیست؛ از صراحت می پرهیزد تا مبادا بچه هایش پر رو شوند.
هجو، فرزند ناخلف خانواده است که هر خطایی را به بدترین نحو پاسخ می دهد.
هزل، فرزند شلخته و بی ادب خانواده است که تلاش دارد با هر حرفی بخندد و بخنداند بی آنکه پایبند به هیچ مرزی باشد.
و بالأخره فکاهی بچه ی کوچک و شیرین زبان خانواده است که زیر دست بزرگ ترها بار می آید و می تواند شبیه یکی از آنان شود.
نقطه ی اشتراک این خانواده "خنده" است.
در مثنوی بالا گاهی با پدر این خانواده مواجه هستیم و گاهی با فرزند کوچک خانواده و فکر میکنم همین جمله برای نقد این مثنوی، گویاست اما به بهانه ی این مثنوی می توان این نکات را نیز در مورد طنز مطرح کرد و در مورد آنها تأمل داشت:
یک: تلاش برای خنداندن، مرتبه ی فرودین و نازل در طنز است. برخی طنزپردازان به واسطه ی بی اعتمادی به شعور و درک مخاطب تلاش می کنند با هر شیوه ای که تضمین کننده ی خنده باشد؛ خنده پردازی را شیوع دهند در حالی که هدف نهایی طنز خنداندن نیست. خنده وسیله ایست برای مواجه کردن مخاطب با واقعیت های تلخ یا بگوییم پلی است برای آسان شدن عبور از یک مسیر صعب العبور.
هرچند در این شعر نیز گاهی تلاش شاعر برای خنداندن مشهود است اما خوشبختانه شاعر از حوزه ی هنر شعری خارج نشده.
دو: از تکنیک های مهم طنزپردازی؛ بهره گیری از تجربیات زندگی؛ به ویژه تحلیل شاعرانه و کنایه آمیز اتفاقات است. به عبارت دیگر شاعر سوژه یا واقعیتی را بهانه قرار می دهد تا پشت پرده ی روایت خنده آور این سوژه حرف های جدی تر و واقعیات تلخی را بیان کند. بسیار مهم است که شاعر در این راه از هدف "دور" یا "در" نماند و هدفمندی فدای اجرای سوژه نشود.
سه. یادمان نرود وقتی طنز می خوانیم با هنر و بیانی خاص روبرو هستیم و بدانیم طنزپردازی بسی دشوارتر از دیگر عرصه های بیانی است.
شاعر نباید به بهانه ی این که شعر طنز است با زبان برخورد سهل انگارانه داشته باشد . شاید بتوان گفت سهل انگاری و استخدام غیرشاعرانه ی واژه ها از خطراتی است که امروز شعر طنز را تهدید می کند.