مقالات و یادداشت ها

هنر عامیانه سرایی

۰۴ آبان ۱۳۹۲ | ۱۲۵۸ | ۱

 

سهیل محمودی

دوست دارم صدات كنم، تو هم من و نگا كني
من تو رو نگا كنم ، تو هم من و صدا  كني
قربون چشات برم،  از راه دوري اومدم
جاي دوري نميره، اگه به من نگا كني
دل من زندونيه، تويي كه تنها ميتوني
قفسو واكني و پرنده رو رها كني
ميشه كنج حرمت گوشه قلب من باشه
ميشه قلب منو مثل گنبدت طلا كني
تو غريبي و منم غريبم , اما چي ميشه
دل اين غريبه رو با خودت آشنا كني
دوست دارم تو ايونِ آينه ات از صبح تا غروب
من با تو صفا كنم، توهم منو دعا كني
به وفاي كفتراي حرمت منم می خوام
 كفتريباشم ، كه تنها تو منو هوا كني
دلمو گره زدم به پنجره ات دارم ميرم
دوست دارم تا من ميام، زود گره ها رو واكني
دوست دارم كه از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا بگم تو هم منو رضا كني

 

 

در بررسی زبان شعر و تفکیک زبان­های محاوره، عامیانه و عوامانه و نیز تمایز میان قالب ­های ترانه عامیانه از دیگر قالب­ها، ابهامات و اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. برخی محاوره­ گویی و رعایت لهجه را در ترانه دخیل می­دانند و گروهی در پاسخ، این ابهام را مطرح می­ کنند که با رعایت لهجه در ترانه، باید به تعداد و به تناسب لهجه­ ها « ترانه» داشته باشیم – که ظاهراً نداریم!- و چرا به دیگراشعار محلی ترانه گفته نمی شود و اصلاً آیا چنین اشعاری ترانه اند؟ آیا قیدِ به لهجه تهرانی سرودن باعث می شود عنوان ترانه بر اثری اطلاق شود؟ ...

و چندین ابهام دیگر...

این سخن درست و بهنجار را تقریباً تمامی ادب پژوهان پذیرفته اند که ترانه از زبان عامیانه باید اخذ شود و موسیقی گفتار مردم، چاشنی آن باشد واز همه مهم تر این که، «شعر» باشد. اما پای «لهجه» که در میان می آید ابهامات فوق،به بحث ورود می یابد.

این شعر - که در 1368 در دوره ی فقر ترانه ی  خوب و بهنجار سروده شده است- معروف­ترین شعر عامیانه پس از انقلاب است که به جهت صبغه ی آئینی و ولائی آن عمومیت و مقبولیت خاصی یافته است. شعر تمامی نشانه های غزل عامیانه و ترانه رادارد و ضمناً به لهجه ی تهرانی سروده شده است، به همین جهت به زعم عده ای، حتی میتوان آن را ترانه نامید. هرچند نشانه­ های غزل نیز در آن چشم­گیر است.

از مهم ترین الگوهای هنری این شعر، زبان سالم و در عین حال،هنری و دلنشین آن است؛ این نکته می تواند تلنگر و هشداری برای ترانه سرایان امروزباشد به ویژه آنان که زبان را دست کم می گیرند. سهیل محمودی در این شعر بیش از آن که شعریت و شاعرانگی اش را به رخ مخاطب بکشد- کاری که امروز برخی ترانه سرایان سخت درپی آنند!- در پی اثبات شناخت خود از زبان مردم و توانائی اش در سهل گوئی و صمیمی سرائی است.

برخی نمونه های ساده و در عین حال شاعرانه او:

تکرار و عکس:

دوست دارم صدات كنم، تو هم من و نگا كني
من تو رو نگا كنم ، تو هم من و صدا  كني

بازی ایهام:

دوست دارم كه از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا بگم تو هم منو رضا كني

بهره گیری از کنایات مردمی/ بازیِ تکرار با کلمات:

قربون چشات برم،  از راه دوري اومدم
جاي دوري نميره، اگه به من نگا كني

بهره گیری از رفتارهای عامیانه:

به وفاي كفتراي حرمت منم می خوام
 كفتريباشم ، كه تنها تو منو هوا كني

بهره گیری از باورهای مردمی:

دلمو گره زدم به پنجره ات دارم ميرم
دوست دارم تا من ميام، زود گره ها رو واكني

 و باز، بازیِ تکرار باکلمات:

تو غريبي و منم غريبم , اما چي ميشه
دل اين غريبه رو با خودت آشنا كني

و بیان هنری و شاعرانه:

ميشه كنج حرمت گوشه قلب من باشه
ميشه قلب منو مثل گنبدت طلا كني

دلمو گره زدم به پنجره ات دارم ميرم
دوست دارم تا من ميام، زود گره ها رو واكني

با تکیه بر تجربیات موفق این شعر و اشعاری از این دست، می توان نتیجه گرفت:

-       ترانه یاشعر عامیانه و محاوره ای پیش از هرچیز، باید شعر باشد یعنی دارای زبان سالم، رسا وشیوا  و دلنشین

-       شعر عامیانه عرصه ی تکلفات ادبی و خیال انگیزی های پیچیده نیست.

-       زبان مردمی روح این کالبد است؛ باید شاعر به زبان ساده، صمیمی و سرشار از بافت های موسیقایی مردم دست یابد وگرنه نمی توان هر شعری را که کلماتش شکسته و دستور و نحو کلام آن به هم ریخته شده، عامیانه نامید.

 

 

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: ۱ با ۱ رای


نظرات

سیده فاطمه شیخ الاسلام
۱۱ آبان ۱۳۹۲ ۱۱:۰۵ ق.ظ
سلام
همین یک شعر جناب سهیل محمودی برای درخشندگی کارنامه شعری شون کفایت می کنه.
خوش به سعادت کسانی که می تونن عرض ارادتی از جنس واژه ها داشته باشند به محضر آل الله ... أللهم ارزقنا ...

سپاس استاد به خاطر تیتربندی و ذکر مصداق ها.

سربلند و سالم باشید.

موضوعات