برای روز مبادا فقط تو را دارم
شاعر: علی داوودی
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ |
۲۰۰۴ |
۰
زیاده از سر من! بی سبب تویی یارم
کجا شبیه تو هستم، که از تو کم دارم
دمی که با تو بزرگم، به خود نمی گنجم
برای حبس خودم، کوچک است دیوارم
مباد پرده بگیری ز غیبتت امروز
برای روز مبادا فقط تو را دارم
هزار بار شکستی مرا، هزاران بار...
بساز و یاد بده تا چگونه بشمارم
بچرخ و کوزه گری کن! تو فوت و فن داری
که چشمه می گذرد از سرشت آوارم
اگر طمع ببرم بر لبم نمی خندی
چرا به گریه بگویم که دوستت دارم
چنان به شاعری ام خو گرفته ام بی تو
که از ترانه امید غزل شدن دارم
خیال شرح دلم بود بر سنگ صبور!
خدا نخواست تو را بیش از این بیازارم