روح من مرده تر از آنکه مسیحا باشی

شاعر: علی داوودی

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۶۴۰ | ۰
آدمت نیستم آن گونه که حوا باشی
ساحلت نیستم آن قدر که دریا باشی

آدمت نیستم آری، به بهشتم بفروش
قسمت این بود، در این باغچه تنها باشی

مرغ باغ ملکوتی! بپر از شانه ی من
تا به کی چشم به راهم به تماشا باشی

مرد این حادثه من نیستم، از من بگذر
در من آن قدر جنون نیست که صحرا باشی

دلم آزرده تر از آنکه ز من دل ببری
روح من مرده تر از آنکه مسیحا باشی

شاعری نیستم آن گونه که مدحت گویم
گرچه مضمون غزل باشی و رویا باشی

باز می گویم و می خندد و می گوید باز:
خوب می دانم، می خواهم اما باشی!

علی داوودی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.33 با 3 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.