سال هاست بی صدا نشسته ام
شاعر: پروانه نجاتی
۲۴ خرداد ۱۳۹۱ |
۱۵۶۷ |
۰
تکیه کن به شانه های خسته ام
بال های تا همیشه بسته ام
بر سر دو راهی غرور و عشق
سال هاست بی صدا نشسته ام
چیزی از غرور من نمانده است
بارها و بارها شکسته ام
می توانم ادعا کنم، ولی
از حصار این غرور رسته ام
گرم التهاب با تو بودنم
چون سپند روی شعله جسته ام
واپسین روزهای عاشقی است
تکیه کن به شانه های خسته ام