هنوز زمزمه های تو هست در گوشم
به احترام صدایت، همیشه خاموشم
تو رفته ای و فقط زنده با خیال توام
به جای آب زلال از سراب می نوشم
همه مضایقه کردند عشق را از من
ببین چه گرد و غباری گرفته آغوشم!
دلت نسوزد اگر من همیشه تنهایم
به جز خدا و غزل، با کسی نمی جوشم
وداع تلخ تو شاید شروع قصه ی ماست
اگر چه تشنه ی مرگم، کفن نمی پوشم